معنی تشکیل شدن - جستجوی لغت در جدول جو
تشکیل شدن
لتشكيلٍ
ادامه...
لِتَشْكِيلٍ
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به عربی
تشکیل شدن
Consist
ادامه...
Consist
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تشکیل شدن
consister
ادامه...
consister
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تشکیل شدن
গঠন হওয়া
ادامه...
গঠন হওয়া
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
تشکیل شدن
بننا
ادامه...
بننا
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به اردو
تشکیل شدن
oluşmak
ادامه...
oluşmak
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تشکیل شدن
kuwa
ادامه...
kuwa
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تشکیل شدن
consistir
ادامه...
consistir
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تشکیل شدن
bestehen
ادامه...
bestehen
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تشکیل شدن
складатися
ادامه...
складатися
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تشکیل شدن
składać się
ادامه...
składać się
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تشکیل شدن
组成
ادامه...
组成
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به چینی
تشکیل شدن
consistir
ادامه...
consistir
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تشکیل شدن
consistere
ادامه...
consistere
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تشکیل شدن
bestaan
ادامه...
bestaan
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به هلندی
تشکیل شدن
состоять
ادامه...
состоять
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به روسی
تشکیل شدن
ประกอบด้วย
ادامه...
ประกอบด้วย
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به تایلندی
تشکیل شدن
terdiri
ادامه...
terdiri
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تشکیل شدن
होना
ادامه...
होना
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به هندی
تشکیل شدن
להימצא
ادامه...
להימצא
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به عبری
تشکیل شدن
成る
ادامه...
成る
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تشکیل شدن
이루어지다
ادامه...
이루어지다
تصویر تشکیل شدن
دیکشنری فارسی به کره ای
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر تشکیل کردن
تشکیل کردن
تشکیل دادن
ادامه...
تشکیل دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تشبیه شدن
تشبیه شدن
همانند شدن بچیز
ادامه...
همانند شدن بچیز
فرهنگ لغت هوشیار
تحویل شدن
نو سالی نو شدن سال رسیدن خور به آبام بره سپرده شدن، واقع شدن خورشید در محاذات برج حمل
ادامه...
نو سالی نو شدن سال رسیدن خور به آبام بره سپرده شدن، واقع شدن خورشید در محاذات برج حمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تحمیل شدن
تحمیل شدن
سربار شدن سربار شدن
ادامه...
سربار شدن سربار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تبدیل شدن
تبدیل شدن
رمشیدن
ادامه...
رمشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تشکیل دادن
تشکیل دادن
برپا کردن درست کردن
ادامه...
برپا کردن درست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترکیب شدن
ترکیب شدن
همداییدن ترومیدن همبودن
ادامه...
همداییدن ترومیدن همبودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تشکیل دادن
تشکیل دادن
باز کردن، گشایش
ادامه...
باز کردن، گشایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر تشکیل دادن
تشکیل دادن
Constitute
ادامه...
Constitute
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر تشکیل دادن
تشکیل دادن
تَشکِیل دادَن
составлять
ادامه...
составлять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر تشکیل دادن
تشکیل دادن
تَشکِیل دادَن
bilden
ادامه...
bilden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر تشکیل دادن
تشکیل دادن
تَشکِیل دادَن
складати
ادامه...
складати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر تشکیل دادن
تشکیل دادن
تَشکِیل دادَن
stanowić
ادامه...
stanowić
دیکشنری فارسی به لهستانی